تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
به همت محفل عاشورایی جوانان مؤمن و انقلابی ، جلسات قرآن و پایگاه مقاومت بسیج مسجد حضرت رسول(ص) مراسم عزاداری و سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با حجت الاسلام محرابیان استاد حوزه و دانشگاه در بقعه ی متبرکه ی امامزاده عبدالله بن علی(ع) و دعبل خزاعی برگزار شد .
به گزارش شوش نیوز ؛ ساعت 21:50 یکشنبه 16 شهریورماه 1399 هم زمان با هیجدهمین شب از ماه محرم الحرام 1442 هجری قمری مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) با حضور شیفتگان سیدالشهداء متشکل از «خانواده ی معظم شهدا ، جانبازان ، آزادگان و اقشار مختلف مردم » با سخنرانی حجت الاسلام محرابیان استاد حوزه و دانشگاه از شهرستان بابل از توابع استان مازندران در صحن و سرای بقعه ی متبرکه ی امامزاده عبدالله بن علی(ع) و دعبل ابن علی خزاعی برگزار شد .
حجت الاسلام محرابیان در آغاز سخنرانی خود ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری امام حسین(ع) و یاران باوفایش و ادای احترام به مقام شامخ سرداران و612 شهید شهرشهیدان گمنام ، شوش دانیال(ع) گفت : اگر می خواهیم که محرم و این عزاداری هایی که برای اباعبدالله الحسین(ع) انجام می دهیم نتیجه بدهند و در دل این عزاداری ها رشد بکنیم « نه این که از کنار این محرم اشکی بریزیم ، سینه بزنیم ، زنجیر بزنیم ، روضه بخوانیم و عزاداری کنیم و همین طوری عمر را سپری کرده باشیم ، نه » اگر می خواهیم با محرم ابی عبدالله رشد بکنیم ، نسبت به خدا به آن حالت رشد برسیم باید اهل تفکر باشیم ، عزای امام حسین(ع) با این عزاداری ها اگر برای ما تفکر ایجاد نکند و اگر تکلیف خود را پیدا نکنیم ، جوانان هیئتی ، شیفتگان امام حسین(ع) بدانید که راه را گم کرده ایم .
وی افزود : محرم ابی عبدالله زمانی برای ما مفید واقع شده که ما در دل این عزاداری ها تکلیف پیدا کرده باشیم در چنین شرایطی است که می توان مدعی بود که در این عزاداری ها رشد کرده ایم ؛ یکی از نکاتی که ما را به فکر می برد و ایجاد تکلیف می کند و امشب من خدمت خواهران و برادران عرض کند «خداوند متعال در قرآن کریم هر وقت قرار است به اولیاء خودش مثال بزند و نام ببرد ، اینها را همراه با خانواده مطرح می کند » چرا ؟ ظاهرا یکی از حکمت های خداوند متعال است که می خواهد به ما بفهماند که « هر کدام از پیغمبران خانواده اش همراش بوده است و با آنها هم فکر و هم عقیده بوده اند و یک هدف مشترک داشته اند موفق تر و در مسیر بندگی خدا هم موفق تر بوده اند .» چرا؟ به خاطر این که وقتی من بیایم از خدا بگویم مردم می گویم پس بچه و همسر خودت چی ؟ وقتی خانواده ی خحودم همفکر هستند ، کلام من در بین مردم تأثیر بهتری خواهد داشت ؛ می گویند ، ببینید ، راست می گوید خانواده اش هم قبولش دارند . این خیلی مهم است .
این استاد حوزه و دانشگاه در تکمیل سخنان خود اظهار داشت : شما در قرآن کریم و قصه ی هل أتی مطالعه می کنید که « روزی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به امام علی(ع) فرمودند: «که ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود میکردی.» امام علی(ع) ، حضرت فاطمه (س) و فضه که خادمه آنها بود، نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. امام علی(ع) سه من جو قرض نمود و فاطمه(س) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت : « سلام بر شما ای خاندان محمد(ص)! مستمندی از مستمندان مسلمانان هستم، غذایی به من بدهید.» آنها نیز همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذایی را آماده کرده بودند، یتیمی بر در خانه آمد، آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (باز با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند. در سومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد، باز سهم غذای خود را به او دادند.
وی افزود : هنگامی که صبح شد، امام علی(ع) دست امام حسن و امام حسین(ع) را گرفته بود، خدمت پیامبر(ص) آمدند، وقتی پیامبر آنها را مشاهده کرده، دید از شدت گرسنگی میلرزند. فرمودند که «این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است. »سپس برخاست و با آنها حرکت کرد. هنگامی که وارد خانه ی فاطمه(س) شد، دید در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمهایش به گودی نشسته، پیامبر(ص) ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت : « ای محمد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید.» سپس سوره «هل اتي» یا انسان را بر او خواند. در واقع این نتیجه ی همفکری و هم عقیده بودن امام علی(ع) و حضرت فاطمه ی زهرا(س) است که خداوند هم از آنها راضی بود .
حجت الاسلام محرابیان افزود : در خانواده ای که همفکر هستند « غیبت ، دروغگویی و تهمت و خیانت بدبینی و بد دینی نداریم و حرف زشت شنیده نمی شود ، روی همدیگه فریاد نمی زنند » ؛ همان گونه که در آیه ی 28 از سوره ی رعد آمده است«الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ /// همان كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى يابد .» چرا به ما می گویند وقتی که وارد منزل می شوی حتی اگر کسی در منزل نیست سلام بکنید ، چرا به ما گفته اند که در خانه بلند حرف نزنید؟ داد و فریاد نزنید سر هم ؛ بخواهی با همسر و یا فرزندانت حرف بزنید ، داد و بیداد نکنید ؛ همیشه با محبت با هم حرف بزنید ، منزلی که مثال «هل أتی» قرآن است ، خانواده ای است که اوج امنیت و محبت در آن نظیر ندارد .
وی در ادامه به عصر اضطراب و استرس برای جوانانی که تا پاسی از شب با فضای مجازی در گوشی های خود مشغولند اشاره کرد و گفت : پرخاشگری و خشونت به ویژه در پسران نوجوان نگرانکننده است؛ خشونت بین فردی باعث شده هر ماهه حدود ۱۸۰ مرگ و میر بین نوجوانان در سراسر جهان رخ دهد؛ دختران نوجوان نیز به احتمال زیاد قربانی و یا ابزاری برای اعمال این خشونت یا پرخاشگری خواهند شد. دوران نوجوانی در افراد طبیعی، همزمان با ظاهر شدن صفات جنسی ثانوی در حدود ۱۲ سالگی شروع و در حدود ۱۹ سالگی پایان مییابد، نوجوانی یکی از سریعترین مراحل رشد انسان است. بسیاری از تغییرات «جسمی، جنسی، شناختی، اجتماعی و عاطفی» که در این دوران اتفاق میافتد، میتواند برای نوجوانان و خانوادههای آنها مشکلاتی ایجاد کند. تقریباً همه جوامع این نظر را دارند که بین فرزند داشتن و نوجوان داشتن، تفاوت وجود دارد و چگونگی تعریف و شناخت این انتقال از کودکی به بزرگسالی، در فرهنگهای مختلف و زمانهای مختلف، متفاوت است ، ولی اگر پدر و مادر الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشند ، جلوی فرزندان نماز و قرآن بخوانند ، دروغ نگویند و..... فرزندان هم آنها را الگوی خود قرار می دهند .
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه برگهایی از زندگی شهیده نوجوان زینب کمایی ؛ دختر آبادانی که به خاطر داشتن حجاب با چادر خودش خفه شد اشاره کرد و تصریح نمود : مادر زینب که قبلا نامش میترا بوده می گوید : شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من میخواهم مثل زینب (س) باشم.» میترا همه ی ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. زینب بین بچههایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت.
وی افزود : این مادر در ادامه می گوید ؛ زینب بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامههای خودسازی بود. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه ی علمیه برود و طلبه بشود. او میگفت «ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» ..... یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه ی شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت؛ « مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند.» زینب همیشه ساعت ها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند.بعد از مدتی از محله ی دستگرد اصفهان به شاهینشهر رفتیم. زینب اول دبیرستان بود و تصمیم گرفت به رشته علوم انسانی برود و سپس قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه ی علمیه را برای طلبه شدن بخواند. او در شاهینشهر فعالیت های فرهنگی میکرد. و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج میرفت. در دبیرستان گروه سرود و گروه تئاتر به نام «گروه سرود و تئاتر زینب» تشکیل میداد.
حاج آقا محرابیان در تکمیل این بخش از سخنان خود اظهار داشت : مادر زینب در قسمتی دیگر از خاطرات دخترش می گوید ؛ « زینب شبی که دعای نور حضرت زهرا (س)را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور را برای او تفسیر میکند. آن قدر زیبا تفسیر را میگوید که زینب در خواب گریه میکند.زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد میدهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. زینب دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه میکردند.» زینب آن شب در عالم خواب حرف هایی را شنیده و صحنههایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری میداد ..... در سال 1360 در شاهینشهر یک راهپیمایی علیه بیحجابها راه افتاد که زینب مسئول جمعآوری بچههای مدرسه برای شرکت در راهپیمایی شد. منافقین از همان جا زیر نظرش گرفتند.دخترم همیشه غسل شهادت میکرد. قبل از شهادتش هم غسل شهادت کرده بود. در اسفند همان سال در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به من کمک کرد و از من خواست که بگذارم روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد برود. آن نماز، آخرین نماز زینب 14 ساله بود. وقتی از مسجد برمیگشت، منافقان او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند. ما بعد از دو روز توانستیم پیکرش را پیدا کنیم. پیکر دخترم همراه با پیکر 160 شهید عملیات فتحالمبین که از منطقه آورده بودند، تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان زیر درخت کاج به خاک سپردند.
وی در قسمت پایانی این بخش از سخنان خود به نقل از مادر زینب به فرازی از وصیتنامه ی این شهیده اشاره کرد و یادآور شد : زینب در وصیت نامه اش نوشته است « ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماستاز شما عاشقان شهادت میخواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید. هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید.
حجت الاسلام محرابیان در بخش بعدی سخنان خود به فرازی از نامه ی 31 حضرت امام علی(ع) در نهج البلاغه پیرامون تربیت فرزندان اشاره کرد و گفت : در این نامه حضرت امام علی(ع) به 17 مورد اشاره کرده است که امشب به سفارش به والدین برای« برقراری ارتباط فرزندان با خدا ـ بالا بردن صبر و ایمان ـ انس گرفتن با قرآن و مسئولین دادن به فرزندان » می پردازم .
وی در ادامه خاطر نشان نمود : امام علی(ع) در این نامه به امام حسن مجتبی(ع) فرموده است : « پسرم هنگامى كه ديدم ساليانى از من گذشت، و توانايى رو به كاستى رفت، به نوشتن وصيّت براى تو شتاب كردم، و ارزشهاى اخلاقى را براى تو بر شمردم. پيش از آن كه أجل فرا رسد، و رازهاى درونم را به تو منتقل نكرده باشم، و در نظرم كاهشى پديد آيد چنانكه در جسمم پديد آمد، و پيش از آن كه خواهشها و دگرگونىهاى دنيا به تو هجوم آورند، و پذيرش و اطاعت مشكل گردد، زيرا قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود. پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آن كه دل تو سخت شود، و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد، تا به استقبال كارهايى بروى كه صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را كشيدهاند، و تو را از تلاش و يافتن بىنياز ساختهاند، و آنچه از تجربيّات آنها نصيب ما شد، به تو هم رسيده، و برخى از تجربيّاتى كه بر ما پنهان مانده بود براى شما روشن گردد. پسرم درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكردهام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثارشان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شدهام، بلكه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهاى روشن و شيرين زندگى آنان را از دوران تيرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زيانبارش شناسايى كردم، سپس از هر چيزى مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثهاى، زيبا و شيرين آن را براى تو برگزيدم، و ناشناختههاى آنان را دور كردم، پس آنگونه كه پدرى مهربان نيكىها را براى فرزندش مىپسندد، من نيز بر آن شدم تو را با خوبىها تربيت كنم، زيرا در آغاز زندگى قرار دارى، تازه به روزگار روى آوردهاى، نيّتى سالم و روحى با صفا دارى.
حجت الاسلام محرابیان در ادامه به روش تربیت فرزند از منظر امام علی(ع) پرداخت و اظهار داشت : « پس در آغاز تربيت، تصميم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسير آيات، به تو بياموزم، و شريعت اسلام و احكام آن از حلال و حرام، به تو تعليم دهم و به چيز ديگرى نپردازم. امّا از آن ترسيدم كه مبادا رأى و هوايى كه مردم را دچار اختلاف كرد، و كار را بر آنان شبهه ناك ساخت، به تو نيز هجوم آورد، گر چه آگاه كردن تو را نسبت به اين امور خوش نداشتم، امّا آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجيح دادم، تا تسليم هلاكتهاى اجتماعى نگردى، و اميدوارم خداوند تو را در رستگارى پيروز گرداند، و به راه راست هدايت فرمايد، بنا بر اين وصيّت خود را اينگونه تنظيم كردهام. پسرم بدان آنچه بيشتر از به كار گيرى وصيّتم دوست دارم ترس از خدا، و انجام واجبات، و پيمودن راهى است كه پدرانت، و صالحان خاندانت پيمودهاند. زيرا آنان آنگونه كه تو در امور خويشتن نظر مىكنى در امور خويش نظر داشتند. و همانگونه كه تو درباره خويشتن مىانديشى، نسبت به خودشان مىانديشيدند، و تلاش آنان در اين بود كه آنچه را شناختند انتخاب كنند، و بر آنچه تكليف ندارند روى گردانند، و اگر نفس تو از پذيرفتن سرباز زند و خواهد چنان كه آنان دانستند بداند، پس تلاش كن تا درخواستهاى تو از روى درك و آگاهى باشد، نه آن كه به شبهات روى آورى و از دشمنىها كمك گيرى. و قبل از پيمودن راه پاكان، از خداوند يارى بجوى، و در راه او با اشتياق عمل كن تا پيروز شوى، و از هر كارى كه تو را به شك و ترديد اندازد، يا تسليم گمراهى كند بپرهيز. و چون يقين كردى دلت روشن و فروتن شد، و انديشهات گرد آمد و كامل گرديد، و ارادهات به يك چيز متمركز گشت، پس انديشه كن در آنچه كه براى تو تفسير مىكنم، اگر در اين راه آنچه را دوست مىدارى فراهم نشد، و آسودگى فكر و انديشه نيافتنى، بدان كه راهى را كه ايمن نيستى مىپيمايى، و در تاريكى ره مىسپارى، زيرا طالب دين نه اشتباه مىكند، و نه در ترديد و سرگردانى است، كه در چنين حالتى خود دارى بهتر است.
وی در پایان به ذکر مصیب پیرامون شهادت «حضرت علی اکبر(ع) ـ اباالفضل العباس(ع) ـ قاسم ابن الحسن(ع) و حضرت علی اصغر(ع) »پرداخت و با مداحی نوحه خوانان جوان انقلابی همراه شد .
شایان ذکر است از دیگر برنامه های این آیین سوگواری می توان به « تلاوت آیاتی از قرآن کریم توسط حاج مجتبی باقری از قاریان برجسته ی استان خوزستان ـ خوانش شعر توسط رحمن ایزدی فر رئیس انجمن شعر اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش و توزیع آب معدنی بین سوگواران »اشاره کرد .